متن آواز سینه مالامال درد است محمدرضاشجریان
سینه مالامال درد است
(حافظ)
سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي دل ز تنهايي به جان آمد خدا را همدمي
چشم آسايش كه دارد از سپهر تيزرو ساقيا جامي به من ده تا بياسايم دمي
زيركي را گفتم اين احوال بين خنديد و گفت صعب روزي بوالعجب كاري پريشان عالمي
آدمي در عالم خاكي نميآيد به دست عالمي ديگر ببايد ساخت و ز نو آدمي
اهل كام و ناز را در كوي رندي راه نيست رهروي بايد جهان سوزي نه خامي بي غمي
در طريق عشقبازي امن و آسايش بلا است ريش باد آن دل كه با درد تو خواهد مرهمي
گريه حافظ چه سنجد پيش استغناي عشق كاندر اين طوفان نمايد هفت دريا شبنمي
+ نوشته شده در ساعت توسط محمد خواجوند احمدی
|