گل من، پرنده اي باش و به باغ باد بگذر.
مه من، شکوفه اي باش و به دشت آب بنشين
.
گل باغ آشنايي، گل من، کجا شکفتي؟

که نه سرو مي شناسد، نه چمن سراغ دارد.
نه کبوتري که پيغام تو آورد به بامي

نه به دست مست بادي گل آتشين جامي
نه بنفشه يي نه بويي، نه نسيم گفت و گويي
نه کبوتران پيغام، نه باغهاي روشن....