متن تصنیف راه نشين

محمدرضاشجريان

نوا



نبود ز رخت قسمت ما غير نگاهي
آن هم ندهد دست مگر گاه و بگاهي
نشينم سر راهي به اميد نگاهي ، ببينم مهرو ماهي
گفتم صنما ، شادي دل ، راحت جان ، راحت جان ، راحت جاني
چون مي نگرم خوشتر از اين ، بهتر از آن ، بهتر از آن ، بهتر از آني
نشينم سر راهي به اميد نگاهي ، ببينم مهر و ماهي