آلبوم  دل مجنون محمدرضا شجريان

 

 

 

متن ترانه های دل مجنون + لینک دانلود آلبوم

آواز بیات زند
ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست
با ما مگوبجزسخن دل نشان دوست
حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بود
یا از دهان آن که شنید از دهان دوست
ای یار آشنا ! علم کاروان کجاست؟
تا سر نهیم بر قدم ساربان دوست
دردا و حسرتا ! که عنانم ز دست رفت
دستم نمی رسد که بگیرم عنان دوست
رنجور عشق دوست چنانم که هر که دید
رحمت کند مگردل نامهربان دوست
بی حسرت ازجهان نرود هیچ کس به درد
الا شهید عشق به تیر ازکمان دوست
بعدازتوهیچ دردل سعدی گذرنکرد
وان کیست درجهان که بگیرد مکان دوست

تصنیف صنما
صنما جفا رها کن
صنما جفا رها کن
کرم این روا ندارد
کرم این روا ندارد
بنگر به سوی دردی
بنگر به سوی دردی
که زکس دوا ندارد
که زکس دوا ندارد
زصبا همی رسیدم
زصبا همی رسیدم
خبری که می پریدم
زغمت کنون دل من
زغمت کنون دل من
خبر ازصبا ندارد
زصبا همی رسیدم
خبری که می پریدم
زغمت کنون دل من
زغمت کنون دل من
خبر ازصبا ندارد
ز فلک
زفلک فتاد طشتم دل ای دل
به محیط غرقه گشتم
غرقه گشتم غرقه گشتم غرقه گشتم
به درون بحر جزتو
دلم آشنا ندارد
دلم آشنا ندارد
همه عمراینچنین دم
همه عمراینچنین دم
نبدست شاد وخرم
به حق وفای یاری
که زکس وفا ندارد
که زکس وفا ندارد
برویم مست امشب
برویم مست امشب
به وثاق آن شکرلب آن شکر لب
برویم مست امشب
به وثاق آن شکرلب آن شکر لب
چه زجامه کن گریزد
چه زجامه کن گریزد
چو کسی قبا ندارد
چو کسی قبا ندارد قبا ندارد قبا ندارد

آواز افشاری
نفس برآمد و کام از تو بر نمی​آید
فغان که بخت من از خواب در نمی​آید

صبا به چشم من انداخت خاکی از کویش
که آب زندگیم در نظر نمی​آید

مگر به روی دلارای یار ما ور نی
به هیچ وجه دگر کار بر نمی​آید

مقیم زلف تو شد دل که خوش سوادی دید
وز آن غریب بلاکش خبر نمی​آید

بسم حکایت دل هست با نسیم سحر
ولی به بخت من امشب سحر نمی​آید

در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز
بلای زلف سیاهت به سر نمی​آید

ز بس که شد دل حافظ رمیده از همه کس
آید کنون ز حلقه زلفت به در نمی​آید

تصنیف دل مجنون
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هردو را ویرانه کردی عاقبت
آمدی کاتش در این عالم زنی
وا نگشتی تا نکردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصد این ویرانه کردی عاقبت
ای دل مجنون و از مجنون بتر
مردی مردانه کردی عاقبت
عشق را بی خویش بردی در حرم
عقل را بیگانه کردی عاقبت
شمع عالم بود عقل چاره گر
شمع را پروانه کردی عاقبت
من تو را مشغول می کردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را ویرانه کردی عاقبت

آواز مثنوی افشاری
این دهــان بستی دهــانی باز شـــد
کـو خـورنده‌ی لــقمـه های راز شـــد

لــب فـروبــند از طـعـام و از شـــــــراب
ســـوی خوان آسـمــانی کن شـــتاب

گـر تــو این انبان ز نـان خــالی کـــنی
پـر زگـــوهــــر هـــای اجــــلالی کـــنی

طــفل جـان از شـیر شــیطان بــاز کن
بــــعـــد از آنـــش بـا مـــلک انـــباز کــن

چند خوردی چرب و شیرین از طـعــام
امـــتحـــان کــن چـــند روزی با صــیام

چــند شــب ها خواب را گشتی اسیر
یــک شـــبی بــیدار شــو دولـــت بـگیر

تصنیف یعنی چه
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه

زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
این همه با همه درساخته ای یعنی چه

شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای
قدر این مرتبه نشناخته ای یعنی چه

سخنت رمز دهان گفت کمر سر میان
وز میان تیر به ما آخته ای یعنی چه

دانلود آهنگها

دل مجنون — بخش اول
دل مجنون — بخش دوم