آلبوم آسمان عشق محمدرضا شجريان
آسمان عشق70
متن ترانه های آسمان عشق + لینک دانلود آلبوم
ساز و آواز
جانا ! حدیث حسنت در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت در صد زبان نگنجد
سودای زلف وخالت در هر خیال ناید
اندیشه وصالت جز در گمان نگنجد
هرگز نشان ندادن از کوی تو کسی را
زیرا که راه کویت اندر نشان نگنجد
آهی که عاشقانت از خلق جان بر آرند
هم در زمان نیاید هم در مکان نگنجد
آن جا که عاشقانت یک دم حضور یابند
دل در حساب ناید جان در میان نگنجد
اندر ضمیر دلها گنجی نهان نهادی
از دل اگر برآید در آسمان نگنجد
عطار وصف عشقت چون در عبارت آرد
زیرا که وصف عشقت اندر بیان نگنجد
تصنیف می دانم
به گرد دل همی گردی ، چه خواهی کرد ؟ میدانم.
چه خواهی کرد؟ دل را خون ، رخ را زرد؟ میدان.
یکی بازی برآورید که رخت دل همه بردی.
چه خواهی بعداز این بازی دژر آورد؟ میدان.
به حق اشک گرم من، به حق آه سرد من
که گرمم پرس چون بینی ، که گرم از سرد میدانم.
مرا دل سوزد و سینه ترا دامن، این فرق است .
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد میدانم.
به دل گویم که چون مردان صبوری کن ، دلم گوید :
نه مردم نی زن گر از غم ز زن تا مرد میدان
دلا چون گرد بر خیزی زهر بادی ، نمی گفتی
که از مردی برآوردم زدریا گرد میدانم .
ادامه ساز و آواز
جانا ز فراق تو
این محنت جان تا کی
دل در غم عشق تو
رسوای جهان تا کی
چون جان و دلم خون شد
در درد فراق تو
بر بوی وصال تو
دل بر سر جان تا کی
نامد گه آن آخر
کز پرده برون آیی
آن روی بدان خوبی
در پرده نهان تا کی
در آرزوی رویت
ای آرزوی جانم
دل نوحه کنان تا چند،
جان نعرهزنان تا کی
بشکن به سر زلفت
این بند گران از دل
بر پای دل مسکین
این بند گران تا کی
دل بردن مشتاقان
از غیرت خود تا چند
خون خوردن و خاموشی
زین دلشدگان تا کی
ای پیر مناجاتی
در میکده رو بنشین
درباز دو عالم را
این سود و زیان تا کی
اندر حرم معنی
از کس نخرند دعوی
پس خرقه بر آتش نه
زین مدعیان تا کی
گر طالب دلداری
از کون و مکان بگذر
هست او ز مکان برتر
از کون و مکان تا کی
گر عاشق دلداری
ور سوختهی یاری
بی نام و نشان میرو
زین نام و نشان تا کی
گفتی به امید
تو بارت بکشم از جان
پس بارکش ار مردی
این بانگ و فغان تا کی
عطار همی بیند
کز بار غم عشقش
عمر ابدی یابد
عمر گذران تا کی
ادامه ساز و آواز
زهی در کوی عشقت مسکن دل
چه میخواهی ازین خون خوردن دل
چکیده خون دل بر دامن جان
گرفته جان پرخون دامن دل
از آن روزی که دل دیوانهی توست
به صد جان من شدم در شیون دل
منادی میکنند در شهر امروز
که خون عاشقان در گردن دل
چو رسوا کرد ما را درد عشقت
همی کوشم به رسوا کردن دل
چو عشقت آتشی در جان من زد
برآمد دود عشق از روزن دل
زهی خال و زهی روی چو ماهت
که دل هم دام جان هم ارزن دل
مکن جانا دل ما را نگهدار
که آسان است بر تو بردن دل
چو گل اندر هوای روی خوبت
به خون درمیکشم پیراهن دل
بیا جانا دل عطار کن شاد
که نزدیک است وقت رفتن دل
تصنیف آسمان عشق
چنان مستم, چنان مستم
چنان مستم من امشب
که ازچنبر, برون جستم
برون جستم من امشب
چنان چیزی که درخاطر نیاید
چنان چیزی که درخاطر نیاید
چنان مستم چنان مستم من امشب
به جان با آسمان عشق رفتم
به صورتگر در این پستم من امشب
بشوی ای عقل دست خویش از من
که در مجنون بپیوستم من امشب
به جان با آسمان عشق رفتم
به صورتگر در این پستم من امشب
چنان مستم چنان مستم
چنان مستم من امشب
که ازچنبر برون جستم
برون جستم من امشب
چنان چیزی که درخاطر نیاید
چنان چیزی که درخاطر نیاید
چنانستم چنانستم من امشب
چو واگشت او پی او میدویدم
دمی از پای ننشستم من امشب
دانلود آهنگها
آسمان عشق — بخش اول
آسمان عشق — بخش دوم