متن آواز من اندر خود نمييابم كه روي از دوست برتابم محمدرضاشجریان
متن آواز
من اندر خود نمييابم
محمدرضاشجریان
(سعدي)
من اندر خود نمييابم كه روي از دوست برتابم/ بدار اي دوست دست از من كه طاقت رفت و پايانم
تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقي/ و گر جانم دريغ آيد نه مشتاقم كه كذابم
نگفتي بيوفا يارا كه دلداري كني ما را/ الا گر دست ميگيري بيا كز سر گذشت آبم
سر از بيچارگي گفتم نهم شوريده در عالم/ دگر ره پاي ميبندد وفاي عهد اصحابم
+ نوشته شده در ساعت توسط محمد خواجوند احمدی
|