متن آواز 

 

 زنده به عشق

محمد رضاشجریان

(عطار) 

 

 

 


 
آتش سوداي تو عالم جان در گرفت/  سوز دل عاشقانت هر دو جهان درگرفت
جان كه فروشد به عشق زندة جاويد گشت/  دل كه بدانست حال، ماتم جان درگرفت
جرعة اندوه تو تا دل من نوش كرد/   زآتش آه دلم كام و زبان درگرفت
از پس چندين هزار پرده كه در پيش بود/  روي تو يك شعله زد كون و مكان درگرفت
بر سر كوي تو عشق آتش دل برفروخت/  شمع دل عاشقان جمله از آن درگرفت
تا كه ز رنگ رخت يافت دل من نشان /  روي من از خون دل رنگ و نشان درگرفت
جان و دل عاشقانت خرقه شد اندر ميان / زانكه سماع غمت در همگان درگرفت