متن تصنيف

 چشم ياری

 

 محمد رضاشجریان

(حافظ) 

 

 


 
مـا ز ياران چشـم ياری داشتيم/ خود غلط بود آنچه می‌پنداشتيم
تا درخـت دوسـتـی بر كی دهـد /حاليـا رفتيـم و تخمـی كاشتيــم
گفتــگو آييــن درويشــی نبــود/ ورنـه با تو ماجــراهـا داشتيــم
شيوه چشمت فريب جنگ داشت/ ما ندانستيم و صلح انگاشتيم
گلبن حسنت نه خود شد دل فروز/ ما دم همـت بر او بگماشتيـم
نكتـه ها رفت و شكايت كس نكرد/ جانـب حرمـت فـرو نگذاشتيـم
گفـت خوددادی به مـا دل حافظا /ما محصـل بر كسـی نگماشتيـم