متن آواز بشنو از ني چون حكايت ميكند محمد رضاشجریان
متن آواز
حكايت نی
محمد رضاشجریان
(مولانا)
بشنو از ني چون حكايت ميكند /از جدايها شكايت ميكند
كز نيستان تا مرا ببريدهاند/ در نفيرم مرد و زن ناليدهاند
سينه خواهم شرحه شرحه از فراق/ تا بگويم شرح درد اشتياق
هر كسي كاو دور ماند از اصل خويش /بازجويد روزگار وصل خويش
من به هر جمعيتي نالان شدم /جفت بد حالان و خوشحالان شدم
هر كسي از ظن خود شد يار من /از درون من نجست اسرار من
سر من از ناله من دور نيست/ ليك چشم و گوش را آن نور نيست
ني حريف هر كه از ياري بريد/ پردههايش پردههاي ما دريد
ني حديث راه پرخون ميكند/ قصه هاي عشق مجنون ميكند
با لب دمساز خود گر جفتمي/ همچو ني من گفتنيها گفتمي
چون كه گل رفت و گلستان درگذشت/ نشنوي زان پس ز بلبل سرگذشت
+ نوشته شده در ساعت توسط محمد خواجوند احمدی
|